» تاریخ » ساختار نظام حکومتی امپراتوری سلسله اشکانیان
ساختار نظام حکومتی امپراتوری سلسله اشکانیان
تاریخ

ساختار نظام حکومتی امپراتوری سلسله اشکانیان

بهمن ۱, ۱۴۰۳ 1031

بررسی ساختار نظام حکومتی امپراتوری سلسله اشکانیان و قدرت مرکزی و پادشاهان نیمه مستقل که با سیاست صلح و جنگ و حمله و دفاع توانستند 471 سال بر فلات ایران حکمرانی کنند

ساختار نظام حکومتی امپراتوری سلسله اشکانیان و قدرت مرکزی و پادشاهان نیمه مستقل
برخلاف شاهنشاهی هخامنشی، حکومت اشکانیان به شکل قابل توجهی تمرکززدا بود. یکی از منابع تاریخی نشان دهنده این نکته است که مناطق تحت نظر حکومت مرکزی به شیوه‌ای مشابه با امپراتوری سلوکیان ساماندهی شده است. هردو حکومت سلسله مراتب استان‌های خود را به سه بخش تقسیم کرده بودند. پارت‌ها دارای مرزبان، ساتراپ، دیزپات بودند و سلوکیان نیز دارای ساتراپی، اپارچی و هیپارچی بودند.

جنبش پارتیان در شرق ایران، موجب از بین رفتن تسلط مقدونیان/یونانیان و فراهم شدن مقدمات وحدت ملی ایرانیان گردید. پارتیان در مدت کوتاهی توانستند بر فلات ایران مستولی شوند و به عنوان مظهر جدید احساسات ملی ایرانیان و مدافع شرق در برابر غرب ظاهر شوند.

پارتیان یا اشکانیان با سیاست صلح و جنگ و حمله و دفاع توانستند 471 سال بر فلات ایران حکمرانی کنند و از ایران در برابر اقوام مهاجم شرق و غرب دفاع کنند. در طول تاریخ ایران هیچ سلسله‌ای به اندازۀ اشکانیان، عمرش بلند نبوده است. در واقع اشکانیان بر قسمت اعظم غرب آسیا و آسیای میانه حکومت می‌کردند. پایه‌گذار این سلسله، پارتیان بودند که در مناطقی در شمال شرقی ایران سکونت داشتند.

 

نظام سیاسی

در دولت/امپراتوری اشکانیان 28 پادشاه حکمرانی کردند. پس از هشتمین پادشاه (مهرداد دوم)، رسم جانشینی موروثی برافتاد و شورایی از “بزرگان” مسئلۀ جانشین پادشاه را بررسی و فردی را به عنوان پادشاه جدید انتخاب می‌کردند. این شورا در واقع همان مجلس معروف مِهِستان بود که در نوبتی دیگر مستقلا به آن خواهیم پرداخت.

آنچه این‌جا مد نظر است، تحولی دموکراتیک است که با انتخابی شدن پادشاه در دورۀ اشکانیان رخ داد. ولی به نظر می‌رسد انتخاب پادشاه در دوران اشکانیان چندان قانونمند و مبتنی بر قواعد روشن نبود. شاید همین کاستی هم یکی از موانع نهادینه شدن “سلطنت انتخابی” در ایران باستان بوده باشد.

اشکانیان با میراث سیاسی هخامنشیان و سلوکیان مواجه بودند و نیز فرهنگ ایرانی و فرهنگ هلنی. بنابراین باید فکری به حال این امتزاج‌های سیاسی و فرهنگی رخ‌داده در ایران آن دوران می‌کردند. آن‌ها ابتدا به فرهنگ هلنی و نظام حکمرانی سلوکیان تمایل بیشتری داشتند ولی هر چه پیشتر رفتند، برای تقویت موضعشان در ایران، با خاندان‌های بزرگ ایرانی بیشتر درآمیختند و اتمسفر هلنی حکمرانی‌شان کاهش یافت.

به هر حال در آغاز چهره‌های هلنی به مقامات سیاسی مهم می‌رسیدند. مثلا مهرداد اول (پنجمین پادشاه اشکانی) فردی به نام کاسیس را به شهربانی ماد و “هیمر” را به شهربانی میان‌رودان (بین‌النهرین) گماشت. در عصر هخامنشیان، “شاهنشاه” در واقع شاهِ شاهان بود. در حکومت اشکانیان هم بر همین سیاق، لقب “شهربانِ شهربانان” وجود داشت.

از دیگر ویژگی‌های ساختار سیاسی حکومت اشکانیان به این دو مورد می‌توان اشاره کرد: واگذاری تیول از طرف شاهنشاه به خویشان و فرمانبرداران، ازدواج خاندان شاهی با خاندان‌های اشرافی. مورد دوم موجب درآمیختگی پارتیان با خاندان‌های اشرافی شد و نفوذ سیاسی اشراف را در امپراتوری اشکانیان افزایش داد.

این تحول، از جهاتی مثبت بود چراکه از قدرقدرتی و یکه‌سالاریِ شاهنشاه (پادشاه) کاست. شاید همین تقلیل یکه‌سالاری پادشاه در حکومت اشکانیان، یکی از دلایل عمر طولانی این سلسله در تاریخ ایران باشد.

مورخان نوشته‌اند که پارتیان گروهی کوچک از “آزادان” بودند و گروهی بزرگ از “بردگان”. آزادان همان بزرگان و اشراف بودند که “آراتان” نامیده می‌شدند و خاندان‌های بزرگ و دیوانیان نیز جزو آن‌ها محسوب می‌شدند.

دربارۀ ساختار حکومت اشکانیان بحث‌های زیادی بین مورخان درگرفته است. اجماع بر این است که “شهربانان” پایۀ دستگاه اداری اشکانیان بودند. روستاهای آباد نیز اهمیت بسزایی داشتند و بالاترین مقام آن‌ها “دیاپتین” (dyapty) نامیده می‌شد که کدخدای روستا بود.

در دولت اشکانی دو شورا امور مربوط به کشور را بر عهده داشتند:

  1. شورای بزرگان: در این شورا نمایندگان خاندان اشکانی و برگزیدگان شش خاندان بزرگ حضور داشتند.
  2. شورای مغان: که شورای روحانیان و نفوذش کمتر از شورای نخستین بود.

این دو شورا متفقا یکی از اعضای خاندان اشکانی را به سلطنت انتخاب می‌کردند. البته وصیت پادشاه نیز در انتخاب آنان بی‌تاثیر نبود.

اشکانیان در واقع بر 18 سرزمین حکومت می‌کردند. برخی از این سرزمین‌ها در واقع “مملکت” بودند چراکه در هر یک از آن‌ها سلطان یا پادشاهی در رأس قدرت قرار داشت و پادشاه اشکانی نیز شاهِ شاهان یا شاهنشاه بود.

یازده سرزمین تحت حکمرانی اشکانیان، حقوق و امتیازات بیشتری نسبت به هفت سرزمین دیگر داشتند. مثلا ماد، آذربایجان، خوزستان و فارس هر یک سلطانی برای خود داشتند و در ضرب سکه آزاد بودند. آن‌ها فقط تعدادی سرباز و مقداری هدایا به شاهان اشکانی می‌دادند.

سرزمین‌ها یا ایالات دیگر به دست رؤسای خاندان‌های بزرگ فئودال پارت اداره می‌شدند و آن‌ها این مقام را به طور موروثی حفظ می‌کردند.

به این نوشته امتیاز بدهید!

امتیاز 5.00

آیندگان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×
    ورود / عضویت